دل نوشته‌های هر روزه من اندرباب درونیات

روسپیگری

اولین بار که با این واژه برخورد کردم تمام سلول های مغزم و به کار انداختم اما به نتیجه ای نرسیدم، البته در ادامه متن میشد حدس زد که چیز خوبی نیست، هر چی بود از نظر نویسنده اون متن مشکل داشته، یجورایی فهمیدم اینا مونث هم هستن. خلاصه خوندیم و خوندیم و دستمون اومد که داستان چیه. از اون زمان تا همین چند ماه پیش این واژه برای ما همون تجسم و داشت که اون روز شکل گرفت. تا اینکه یونگ سوئیسی برگ جدیدی و برا من رو کرد و البته سهیل رضایی این برگ و نشون داد.

از نظر یونگ روسپی کسی است که صرفاْ برای دریافت پول و نه از روی عشق و لذت روانی کاری و انجام میده. یکی بدنش و به فروش میذاره، یکی روان، یکی وقت و یکی عشق حس خوب زندگی و امثال این موارد. روسپی دنبال کسب درآمد هست و حاضره بدون عشق، بدون لذت، بدون انگیزه و علاقه  کاری و دنبال کنه که نفع و لذتی از اون نمیبره. و نکته عجیب اینکه با این پول چیزهایی میخره که هیچ کدام ارزشمندتر از روان آسیب دیده و روح خسته‌ای که رو دستش مونده نیست. واقعاْ کدام ثروت مادی با یک آرامش عمیق درونی قابل مقایسه هست. واقعا چقدر حاضریم برای خرید آرامش هزینه کنیم؟ چقدر برای عشق حاضریم پول بدیم؟ آیا ارزشش و داره که عشق و آرامش و لذت و بفروشیم و باهاش فلان خونه و ماشین و لباس و غیره را تهیه کنیم؟ ارزش داره روسپی باشیم اما شیک و مجلسی؟

باید فکر کرد و یاد گرفت. جور دیگر باید زیست ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علیرضا پارسی

حاضره بمیره اما تغییر نکنه

سهیل رضایی در بخشی از سخنرانی هاش و شاید در دوره سفر قهرمانی یا دوره ازدواج رنج مقدس اشاره میکنه که سختی تغییر برای برخی افراد و میگه «حاضره بمیره اما تغییر نکنه» و این تجربه ‌ای که من هم تجربه کردم. بارها شده که به مرگ فکر کردم صرفا‌ به خاطر اینکه انجام یک تغییر یا برخی تغییرات برام آنقدر سخت شدن که نشدنی به نظر میان. این جمله سهیل رضایی من و به خودم آورد که پس این صرفا‌ یک وضعیت در روان هست نه یک واقعیت. یعنی در یک روان شفا نیافته هست که مرگ سهل تر از تغییر کردنه. خوب این اولین مرحله شفا، یعنی پذیرش خود و اینکه من نیازمند شفا هستم. خدا رو شکر، یک قدم بزرگ به جلو برداشتم، حالا قدم بعدی چی هست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا پارسی

این ذهن لعنتی

زمانی طولانی است که آرامش درون جزء رویاهای من شده است. نه اینکه اصلا نباشه نه، اما مشکل داره، بدترین حالت مال وقتی هست که از خواب بیدار میشم. ذهنم در اون لحظه به سرعت نور و قبل از هشیاری کامل شروع میکنه به کنکاش تمامی مشکلات روز و روزهای گذشته و چه بساط پر رنجی است وقتی این فکرها سازنده نیست و بیشتر دغدغه و نگرانی است. این روزها خیلی درگیر شرایط کاری و شغل هست. البته شاغلم و شغل خوبی از نظر جامعه دارم اما آرامش کاری ندارم، دغدغه های کاری بسیار و آرامش کم، همه این روزهای من هست. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علیرضا پارسی

بسیار سفر باید

اون قدیما که این ضرب المثل و میشنیدم تصورم از سفر، سفر بود نه سفر! یعنی پاشی بری اصفهان، این یعنی سفر. بعدها که بزرگ تر شدم تجارب مختلف زندگی هم به دسته سفرها اضافه شد، تجاربی که در کار، تحصیل، بیزنس و غیره بدست میاری، اما چند صباحی است با نگرش سفر زندگی کارل گستاو یونگ آشنا شدم و فهمیدم سفر درون به مراتب وسیع تر و از سفر بیرون هست و مرز بین حرکت و سکون و لذت یا افسردگی در سنین میانسالی به بعد. 

سهیل رضایی مدرس مباحث روانشناسی عمقی نگر به روش یونگ، در کلاس سفر قهرمانی مردان، به عنوان تکلیف ایجاد وبلاگ را به شاگردان توصیه میکنه، اینکه چرا به نظر من بیشتر بر میگرده به اینکه برون ریزی و الزام به نوشتن و گفتن یک قدم کلیدی در شفای درون، شفافیت با خود و یک قدم کلیدی برای شروع سفر هست. خیلی فکرها در ذهن انسان جابجا میشه که مثل یک چهارراه شلوغ هر کدام از سمتی میان و میرن. اما وقتی میشینی و دست به قلم یا کیبرد میشی، فکرها منسجم تر میشه و آماده میشی دغدغه و نگرانیهات و بنویسی و با نوشتن هر فکر آرامشی پیدا میکنی که خیالت راحته فکره ثبت شده و از دست نمیره. خلاصه که این وبلاگ به عنوان deeep شروعی است در مسیر سفر قهرمانی من. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علیرضا پارسی